|
همزمان با ادامه روند کاهشی ارزش واحد پول ترکیه رسانههای این کشور یک گام جلوتر آمده و به ماجرای بیماری اردوغان پرداختهاند
حال ترکیه بد است حال اردوغان بدتر
گروه اقتصادی: وضعیت بحرانی اقتصاد ترکیه در آمارها و شاخصهای مختلف اقتصادی از جمله نرخ لیر، تورم و بیکاری نمایان است. طبق گزارش روز گذشته رویترز، لیر ترکیه روز جمعه ۵/0 درصد تضعیف شد، زیرا سرمایهگذاران نگران نرخهای پایینتر و تورم بالاتر هستند. در پی تکذیب خبر استعفای وزیر دارایی ترکیه و ادامه نگرانیهای سرمایهگذاران از افزایش نرخ تورم، ارزش لیر ترکیه روز جمعه ۵/0درصد دیگر کاهش یافت. پول ترکیه تاکنون در سال جاری حدود 23درصد از ارزش خود را از دست داده است که عمدتاً به دلیل آنچه تحلیلگران آن را کاهش زودهنگام ارزش پول در مواجهه با تورم نزدیک به 20درصد مینامند، است. بانک مرکزی ترکیه از اواخر شهریور نرخ بهره سیاستی خود را در مجموع 300 واحد کاهش داده و ارزش لیر در برابر دلار به یکی از پایینترین حدهای خود رسیده است.
بانک مرکزی ترکیه ۲۳ سپتامبر به شکل غیرمنتظرهای نرخ بهره بانکی را در آن کشور با کاهش یک درصدی، به ۱۸درصد رساند. بسیاری از تحلیلگران کاهش نرخ بهره بانکی را تازهترین نمونه دخالتهای سیاسی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه در سیاستگذاریهای پولی آن کشور میدانند. اردوغان پیشتر خود را از دشمنان بهره بانکی توصیف کرده بود. رئیس بانک مرکزی ترکیه طی یک سال گذشته ۲ مرتبه تغییر کرده است اما بهنظر میرسد هیچیک از ۳ رئیس اخیر این نهاد، در اجرای خواستههای اردوغان در رابطه با کاهش نرخ بهره بانکی موفق نبودهاند.
«فخرالدین آلتون» مدیر ارتباطات ریاست جمهوری، گزارش روز جمعه روزنامه جمهوریت را مبنی بر اینکه «لطفی الوان» وزیر خزانهداری و دارایی پیشنهاد استعفای خود را به اردوغان ارائه کرده، تکذیب کرد. در همین رابطه، آلتون در حساب توئیتر خود نوشت: «لطفی الوان، وزیر خزانهداری و دارایی ما در حال انجام وظایف خود است. داستانهای مطرحشده دروغ است». الوان عصر پنجشنبه در یک سخنرانی، نظر برخی تحلیلگران را مبنی بر اینکه دولت با تضعیف لیر ترکیه قصد حمایت از صادرات را دارد رد کرد. او گفت ترکیه سیاست نرخ ارز شناور دارد و بازار ارزش ارز را تعیین میکند. او تغییرات ارزش لیر را ناشی از تغییرات اقتصادی در جهان عنوان کرد.
به گزارش رویترز، معاملهگران معتقدند گمانهزنیها درباره استعفای وزیر دارایی ترکیه تأثیر چندانی بر فعالیت بازار ندارد، بلکه تثبیت ارزش دلار است که لیر را به پایینترین نرخ تاریخ خود رسانده است به طوری که در بازار رسمی هر دلار آمریکا هماکنون(شامگاه دیروز) با 85/9 لیر ترکیه معاوضه میشود.
لیر ترکیه در سال جاری حدود ۲۳ درصد از ارزش خود را از دست داده است و تحلیلگران آن را نتیجه کاهش نرخ سود بانکی در مواجهه با تورم نزدیک به ۲۰ درصد میدانند؛ موضوعی که باعث افزایش نقدینگی در بازار و به تبع آن افزایش تورم شده است.
******
سلطان-پرزیدنت نوعثمانی و اقتصاد ترکیه در بیماری و زوال با هم مسابقه گذاشتهاند. طی هفتههای گذشته، فقط گزارشهای بانک جهانی و سازمان مونیز یا گزارشهای نشریات اقتصادی معتبری چون فایننشالتایمز درباره افول اقتصاد ترکیه، کاهش رتبه اعتباری بینالمللی آن و سقوط لیر نبوده که چشمانداز آتی این کشور را تیره و تار نشان داده، بلکه اخبار جسته و گریختهای که درباره وخامت سلامتی رجب طیب اردوغان همراه با تصاویر و مستندات بدحالی رئیسجمهور، هر از گاهی به بیرون درز میکند، پازل سقوط نظام شبهدیکتاتوریای که او به محوریت خانوادهاش و مرکزیت کاخ آکسارای آنکارا طی 2 دهه گذشته برپا ساخته را کاملتر میکند.
هفته گذشته بود که با سقوط ارزش لیر به پایینترین نرخ تاریخ خود (هر دلار آمریکا نزیک به 10 لیر جدید)، شایعات درباره سرنوشت اردوغان از واقعیات پیشی گرفت و وایرال شدن ویدئویی که اردوغان را در حال آهسته و خسته راه رفتن نشان میداد، باعث شد هشتگ olmus (او درگذشت) از پنجشنبه گذشته (سوم نوامبر) در توئیتر ترکی ترند شود.
این به فاصله تنها چند روز از ترند شدن هشتگ استعفای رئیسجمهور ترکیه میان کاربران ترکزبان توئیتر بود. پلیس سایبری ترکیه اعلام کرد با ردگیری این ترندها به ۳۰ نفر رسیده که از طریق فضای مجازی و توئیتر به چنین شایعاتی دامن زدهاند و آنان را دستگیر کرده است.
با این حال مستندات و گزارشهای متعدد در این باره که از سال گذشته بتدریج انتشار یافته، موید آن است که به قول معروف «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها».
بسیاری از کاربران عادی شبکههای اجتماعی که در حکم گزارشگر آماتور فضای مجازی هستند نیز با مقایسه زبان بدن و نحوه رفتار و گفتار رئیسجمهور 67 ساله ترکیه در یک سال اخیر، متوجه افت شدید جسمی او شدهاند. از طرف دیگر صحبت کردن درباره بیماری اردوغان دیگر در رسانهها و حتی در میان سیاستمداران و نمایندگان احزاب مخالف خط قرمز محسوب نمیشود.
در عالم واقعیت هم مقایسه مستمر تصاویر و فیلمهای منتشره از اردوغان ما را به این نتیجه میرساند که هر ماه نحیفتر میشود.
روزی نیست که شایعاتی درباره مشکل دمانس یا آلزایمر (فراموشی فزاینده)، مشکلات تنفسی، گیجی، تهوع و کاشت یک دستگاه دفیبریلاتور داخلی (دستگاه الکتروشوک) در بدن رئیسجمهور ترکیه یا تزریق مداوم مسکن قبل از رویدادهای عمومی به او در جامعه این کشور رد و بدل نشود. بر اساس این شایعات تعداد پزشکان اطراف اردوغان از تعداد محافظان او بیشتر شدهاند.
همچنین مشهود است که اردوغان میزان تماس خود با رسانهها بویژه مصاحبهها یا کنفرانسهای مطبوعاتیاش را کاهش داده است. البته میتوان گفت اردوغان درست در روزهایی که برای مشخص کردن وضعیت بلاتکلیف ترکیه بین اردوگاههای شرق و غرب نیاز به کسب چراغ سبزهایی از واشنگتن و شخص جو بایدن دارد، کهولت و وخامت آشکار سلامت همتای آمریکاییاش، او را هم زیر ذرهبین قرار داده و مدام مقایسههایی در میان مردم میان این دو میشود که باعث دامنهدارتر شدن این باور در ترکیه میشود که اردوغان هم بشدت فرتوت است.
«حاکان اویگون» روزنامهنگار ترکیهای نزدیک به «آک پارتی» به دنبال شایعات اخیر به نقل از منابعی در کاخ ریاستجمهوری آنکارا فاش کرد اردوغان اخیراً در همان محل کاخ، جراحی واریس داشته و نوع راه رفتنش ناشی از نقاهت بعد از عمل بوده است.
او توضیح داد: «این نوع عمل جراحی ساده و کمخطر بوده و فرد بیمار پس از یک روز از عمل میتواند کارهای خود را دنبال کند و دوره نقاهت طولانی ندارد».
«فخرالدین آلتون» رئیس مرکز ارتباطات نهاد ریاستجمهوری ترکیه نیز بعد از موج شایعاتی که به پیشواز مرگ شبهدیکتاتور این کشور رفته بودند، مجبور شد در بیانیهای اعلام کند رئیسجمهور در وضعیت سلامتی قرار داشته و شایعات مطرح شده در این باره کذب است.
با این حال شکی نیست هر دو واکنش رسانهای مزبور به نوعی عقبنشینی حزب حاکم در مقابل یک واقعیت بزرگ و پنهان محسوب میشود که مثل کوه یخ کمکم ابعاد بزرگ خود را در انظار عمومی آشکار میکند. از یک سو روزنامهنگار حقوقبگیر حزب حاکم، در تلاش برای تکذیب بیماری مهلک اردوغان با افشای مشکل سلامتی کوچکتر او– یعنی عمل واریس – خط قرمز صحبت کردن درباره بیماری پدرخوانده را زیر پا گذاشته و از طرف دیگر یکی از مهرههای روابط عمومی کاخ آک سارای، با تکذیب همان مشکل کوچک فاش شده توسط حلقه نزدیکان دیکتاتور، عملا این موضوع را به افکار عمومی القا کرده که مساله اصلی بر سر اختلاف روایت حاکمیت از یک مساله است، نه وجود اصل مساله.
در ماههای اخیر منابعی از جناحهای متخاصم داخل حزب عدالت و توسعه که بتازگی نوزدهمین سالگرد به قدرت رسیدن در ترکیه را به رهبری اردوغان جشن گرفته، به طور مستمر گراهایی به رسانهها درباره احتمال کنار گذاشتن رئیسجمهور بیمار توسط اکثریت حزب میدهند.
حدود یک ماه پیش بود که نشریه آمریکایی فارنپالیسی با استناد به مجموعهای از تصاویر منتشر شده از اردوغان در کاخ آک سارای و همچنین اشارههایی از منابع داخل حزب حاکم آک پارتی، گزارشی با این عنوان منتشر کرد: «اردوغان ممکن است بیمارتر از آن باشد که بتواند به هدایت ترکیه ادامه دهد».
فارنپالیسی در تلاش برای ریشهیابی بحران سیاسی حزب حاکم و شکستهای انتخاباتی تحقیرآمیز اخیر بویژه در سطح شوراهای شهرهای بزرگ از جمله استانبول از 2 سال پیش به این طرف متوجه یک مشکل بنیادین در راس حزب شده است؛ رهبری که دیگر بخوبی گذشته نمیتواند تشکیلات را مدیریت کند.
این گزارش به نظرسنجیهای منظمی استناد میکند که از زمان انتخابات شوراهای 2019 برگزار میشود و نشان میدهد بهرغم تسلط حزب عدالت و توسعه بر نهادهای سیاسی و برافراشتن چتر سانسور بر رسانههای ترکیه، مقبولیت این حزب بشدت متزلزل است. ضمنا علاوه بر اینکه اردوغان اقبال خود را به وضوح در میان نسل جدید کشور از دست داده، نشانههای روزافزونی وجود دارد که ممکن است او حتی قادر به شرکت در کارزارهای فشرده انتخابات پارلمانی 2 سال آینده (۲۰۲۳) نباشد.
از آنجا که مهمترین اصل برای نامزدی به عنوان مالکالرقاب حزب حاکم، تکیه بر تصورات اکثریت مردم از یک شخصیت است، حتی گسترش یافتن ذهنیت بیمار بودن اردوغان هم میتواند از او یک رهبر از پیش بازنده برای حزب عدالت و توسعه بسازد و این موضوع سران حاکم را به وحشت میاندازد.
نخستین بار حدود 10 ماه پیش بود که ویدئویی از رئیسجمهور نهچندان مقتدر ترکیه دست به دست شد که هنگام بالا رفتن از پلهها به کمک همسر خود و دستیارش نیاز داشت. بعد در تصاویر دیگری مشخص شد او هنگام راه رفتن در «آنیتقابیر» مقبره «مصطفی کمال آتاتورک» بنیانگذار ترکیه، خودش را به زحمت میکشد و در راه رفتن مشکل دارد و در ویدئویی که ماه جولای (6 ماه پیش) مورد توجه زیادی قرار گرفت، به نظر میرسید اردوغان طی خوش و بش تلویزیونی با اعضای حزب عدالت و توسعه، با حالت بیرمق و بریده بریده حرف میزند.
در گزارش ماه گذشته «استیون کوک» در فارنپالیسی، این کارشناس امور خاورمیانه و آفریقا که اتفاقا زمانی درباره ظهور یک رهبر جدید در ترکیه به نام رجب طیب اردوغان پیشآگهی داد، نوشت که ستاره اقبال او حتی اگر واقعا بیماری مهلکی نداشته باشد، رو به افول است. کوک این احتمال را مطرح کرد که یک فرد قدرتمند دیگر به جای اردوغان حکومت کند و نامهایی چون «هاکان فیدان» معاون سازمان اطلاعات ملی، «حلوصی آکار» وزیر دفاع و «سلیمان سویلو» وزیر کشور ترکیه را از جمله نامزدهای احتمالی برای تصدی ریاست جمهوری مطرح کرد.
او با اتکا به نظرسنجیهای فوقالذکر، سقوط جایگاه مردی را که زمانی چهره تابناک رونق و رفاه ترکیه بود، در نظر شهروندان بیش از شایعات درباره بیماریاش، به خاطر فقر و تورم نفسگیر در این کشور برشمرد.
واکنش اردوغان به مقاله فارنپالیسی، ترحمبرانگیز بود. او ویدئویی را در کانال تلگرامش از بازی بسکتبال خود به اشتراک گذاشت که در آن با لباس شماره ۱۵ با درج «رجب طیب اردوغان» روی پیراهن به جای بازی کردن فقط کری میخواند؛ شمایی از همان کاری که این روزها بدان مشغول است. او ترکیه را در چندین جبهه خارجی منطقهای و جهانی درگیر کرده بدون آنکه دیگر از توان و عملگرایی سالهای پیش خبری باشد.
در نهایت گزارش هفته گذشته فایننشالتایمز، مهمترین نشریه اقتصادی انگلیس و اروپا به منزله تیر خلاص به پیکر بیمار سلطان- پرزیدنت بود. این نشریه که در واقع تریبون خاندان بانکدار روتشیلد، به عنوان پیشاهنگان سرمایهداری جهانی محسوب میشود با جمعبندی همه فاکتورهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ترکیه امروز چنین ظنی را مطرح کرد: «اقتصاد بیمار ترکیه، اردوغان را سرنگون خواهد کرد؟» این تعبیر زمانی حادتر میشود که بدانیم مهمترین حامی حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان در 2 دهه گذشته، همین روتشیلدها و شبکه بانکداری تحت سیطره صهیونیسم جهانی بودهاند که حالا از مهره قدیمیشان در باند اخوانیهای جدید دستپرورده لندن، سلب امید میکنند.
ارسال به دوستان
مستند مهم Dissident جزئیات قابل تأملی درباره قتل خاشقجی را فاش میکند
جمال اصلاحات سعودی
با گذشت بیش از 3 سال از قتل «جمال خاشقجی» خبرنگار سعودی، هنوز گزارههای تازهای درباره ابعاد این قتل در رسانهها مطرح میشود؛ مطالبی که نشان میدهد چه روابط پیچیدهای در پشت صحنه این جنایت برقرار بوده است. به گزارش «وطنامروز»، بتازگی جاناتان هافمن، پژوهشگر مرکز بینالمللی Responsible Statecraft اعلام کرده است شبکه روابط اسرائیل برای دفاع از محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان در پی قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول به دست تیم ترور سعودی در ۲۰۱۸ تلاش زیادی کرد؛ تلاشی که شاید برای نخستین بار در مستند The Dissident درباره جزئیات آن مباحث عمدهای مطرح شد؛ اینکه رژیم سعودی برای سرکوب مخالفان در فضای مجازی چگونه پیشرفتهترین بدافزارهای جاسوسی را در اختیار آلسعود قرار دادند. Dissident اگر چه تلاش میکند ابعاد قتل جمال خاشقجی را برای مخاطبان جهانی شفاف کند، در عین حال اشارههای قابل تاملی نیز به نوع مواجهه رژیم سعودی با منتقدان و مخالفان و تاثیر شبکههای اجتماعی در رخدادهای مربوط به بهار عربی دارد. برایان فوگل، کارگردان این مستند پیشتر توانسته است با «ایکاروس» اسکار مستند در نودمین دوره اسکار را از آن خود کند.
رفتن سراغ سوژه خاشقجی از منظری متفاوت از گزارشها و مستندهای دیگری که تاکنون درباره این سوژه ساخته شدهاند، از برجستگیهای dissident است. فوگل در این مستند سراغ مهمترین عضو از شبکه اینترنتی میرود که همراه با خاشقجی رویکردهای منتقدانهای را نسبت به رژیم سعودی در پیش گرفتهاند. «عمر عبدالعزیز» چهره منتقد سعودی راوی اصلی این مستند است؛ کسی که رژیم سعودی به واسطه هک کردن گوشی او متوجه روابط پیچیده شبکهای که خاشقجی ساخته است، میشود. سعودی نسبت به برنامههای آتی خاشقجی آگاهی کسب میکند و برنامهریزی قتل او را به شکلی باور نکردنی در کنسولگری عربستان در استانبول طراحی میکند. فوگل اما در پرداخت این سوژه با دقت جزئیات دیگری را نیز وارد مستند کرده است؛ اینکه یک رژیم بدوی مانند سعودی چگونه توانسته به روزترین نرمافزارها و سختافزارهای جاسوسی را از اسرائیل خریداری کند و از آن برای به دام انداختن جمعیت زیادی از مخالفان استفاده کند.
از گزارههای دیگری که در این مستند مطرح میشود تاکید بر قدرت جمال خاشقجی است. اینکه رژیم سعودی برای مقابله با او که در سال 2017 بیش از 7/1 میلیون دنبالکننده دارد، چگونه جمعیت قابل توجهی را برای فعالیت در راستای پروژههای بنسلمان استخدام میکند. براساس ادعای مستند، تنها 88 هزار حساب مرتبط با پادشاهی عربستان بعد از قتل خاشقجی در توئیتر بسته میشود. این عدد یعنی جمعیتی خیلی بیشتر از آن توسط «سعود القحطانی» برای تبلیغ اصلاحات ادعایی بنسلمان و مقابله با منتقدان در توئیتر فعالیت میکنند؛ شبکهای از مستخدمان رژیم سعودی که هر کدام با چند حساب فعالیت میکنند. فوگل از عبارت «هیولای توئیتری» و «لشکر مگسها» برای این افراد استفاده میکند. جایی از مستند میگوید: «وقتی چیزی انتقادی درباره دولت سعودی نوشته میشود، مگسها آنجا جمع میشوند تا vision_2030 # را که مربوط به اصلاحات بنسلمان است هشتگ کنند و آن را بالا بیاورند». به این ترتیب ارتش ترولها، علیه آزادی بیان ایجاد میشود.
یکی از تاکیدات قابل تامل در مستند نیز دلایل تمرکز رژیم سعودی بر شبکههای اجتماعی است. براساس آنچه در مستند مطرح میشود، از هر 10 عربستانی 8 نفر در توئیتر حضور دارند. رژیم سعودی درمییابد که با غلبه بر توئیتر میتواند بر واقعیت نیز غلبه کند و اینجا وظیفه خاشقجی که بعد از ظهور بنسلمان به مخالفی جدی برای او تبدیل شده است، تنها گفتن واقعیتهاست. همین برای سعودی هزینههای سنگینی به همراه دارد، چرا که خاشقجی و تنی چند از مخالفان سعودی به تنهایی به اندازه همه ارتش ترولهای بنسلمان که در طول مستند با عنوان mbs شناخته میشود، مخاطب و کارکرد دارند. آنها نام خود را زنبور گذاشتهاند تا با مگسها مقابله کنند. نقشه حذف خاشقجی در این شرایط صورتبندی میشود.
شناخته شدن او به عنوان چهرهای رسانهای، یکی از دلایل پرداخت به سوژه او برای مستندسازان است. Dissident چندمین مستندی است که درباره قتل خاشقجی ساخته میشود. خبرنگار بودن خاشقجی البته باعث شده مستندسازان نسبت به او دارای پیشفرضی مثبت باشند، چنانکه در هیچ یک از مستندها حتی او به عنوان چهرهای خاکستری نیز معرفی نمیشود و وجههای کاملا مثبت دارد؛ حتی زمانی که به عنوان یک توجیهگر برای رژیم پادشاهی عربستان عمل میکند و تا سالها مفسر تصمیمات پادشاهی شناخته میشود.
یکی از ویژگیهایی که در مستندهای دیگر بویژه در «پادشاه سکوت» (Kingdom Of Silence) درباره آن تاکید شده، تاثیری است که انقلاب کشورهای عربی که در شبکههای اجتماعی به بهار عربی شناخته میشد بر خاشقجی میگذارد. او در کشاکش انقلاب مصر در فوریه 2011 در میدان التحریر حضور دارد و مشاهده میکند که چگونه رژیم سعودی برای سرکوب مخالفان در روزهای پیش و پس از انقلاب به میدان آمده است. این اتفاقات شناخت تازهای از رژیم سعودی برای خاشقجی به وجود میآورد؛ شناختی که مقدمه تحرکات بعدی او میشود. روی کار آمدن بنسلمان عملا تحقق آزادی را در عربستان منتفی میکند. خاشقجی در یکی از برنامههای تلویزیونی میگوید: «من اصلا از دموکراسی حرف نمیزنم. من درباره ابتدائیات حرف میزنم، اینکه مردم حق داشته باشند متفاوت فکر کنند. فقط فکر». مستند تاثیرگذار Dissident واقعیتهای مهم دیگری را برملا میکند، اینکه ترامپ و ایالاتمتحده چگونه به خاطر قراردادهای تسلیحاتی در مقابل جنایت سعودی سکوت میکنند. از نقاط قوت این مستند اطلاعات جزیی و قابل توجهی است که از بخشهای پلیسی و دادگاهی در ترکیه به واسطه گفتوگو و آرشیو به نمایش درمیآید. اگرچه این مستند در عالیترین سطح، حیثیتی برای رژیم بنسلمان باقی نمیگذارد اما سکوت قابل تاملش درباره جنایتهای دیگر، آن گزاره معروف که به جورج بوش منتسب شده را یادآور میشود. بوش گفته بود میخواهم در حمله به عراق یک میلیون عراقی و یک دکتر دندان را بکشم (در برخی روایتها آمده یک زن بلوند). پرسیدند دکتر دندان برای چه؟ گفت دیدید گفتم کسی سراغ یک میلیون عراقی را نخواهد گرفت؟ در قضیه خاشقجی هم همین است. با وجود کشتار روزانه یمنیها توسط رژیم سعودی، هنوز جریان رسانهای دنیا آنچنان که باید درباره این موضوع حساس نشده است. Dissident این درد را بیشتر میکند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با شهریار زرشناس درباره پشتوانههای نظری گفتمان سیاست خارجی عدالتطلبانه
استکبارستیزی امتداد عدالتخواهی
«مواجهه با آمریکا» یکی از چالشیترین موضوعات تاریخ انقلاب اسلامی است؛ موضوعی که بعد از گذشت سالیان متمادی، هنوز محل بحث و نظر و نزاعهای کارشناسی و حتی عامیانه و تودهای است. اما آیا واقعه 13 آبان، سرآغاز رویارویی خصمانه بین ایران و آمریکا بود یا این واقعه تنها بروز و ظهور یک خصومت سابقهدار بود؟ آیا نزاع ما با آمریکا مبتنی بر یکسری رخدادهای تاریخی است یا پشتوانه فکری و ایدئولوژیک دارد؟ آیا براستی این نزاع در حوزه سیاست خارجی مسبب مشکلات کنونی است یا این گزاره یک «آدرس غلط» و یک تحلیل سراپا اشتباه است؟ اگر «آدرس غلط» است، به چه دلیلی و با چه شواهدی؟ اینها سوالاتی است که «وطنامروز» در گفتوگو با دکتر شهریار زرشناس، پژوهشگر حوزه علوم انسانی به دنبال یافتن پاسخهای آن است. ***
* آقای دکتر! عدهای معتقدند تقابل و تنازع ایران و آمریکا از مساله تسخیر لانه جاسوسی شروع شد و این اقدام موجب تیرهوتار شدن روابط 2 کشور شد اما برخی این را یک تنازع تمدنی و گفتمانی و فراتر از یک واقعه تاریخی میدانند؛ تحلیل شما از این تنازع و تقابل چیست؟
ستیز جمهوری اسلامی ایران با نظام جهانی سلطه که در رأس آن رژیم ایالات متحده آمریکا قرار دارد، در ۲ سطح قابل بحث است؛ یک سطح از بحث به تعبیری بحث گفتمانی و تمدنی است و یک سطح هم بحث استقلالطلبی.
من ابتدا از سطح دوم شروع میکنم. از زمانی که نظام جهانی سلطه بنای آن را داشت سیطره جهانی و فراگیری بر کل جهان پیدا کند، یعنی از اواخر قرن 18 و ابتدای قرن 19 میلادی، جامعه ایران در یک وضعیتی قرار گرفت و با یک مساله جدی روبهرو شد و آن این بود که نظام جهانی سلطه به دنبال این بود استقلال این کشورها را از بین ببرد، بویژه کشورهایی مثل ایران که سابقه استقلال هم داشتند. البته در این مساله ما تنها نبودیم؛ مصریها، هندیها حتی عثمانیها و بسیاری از ملتهای دیگر نیز بودند. در واقع نظام سلطه در پی آن بود این کشورها را تحت سلطه خود قرار دهد و به کشورهای اقماری گوش به فرمان تبدیل کند و منابع آنها توسط شرکتهای چند ملیتی امپریالیستی غارت شود و نیروی کارشان توسط این شرکتها استثمار شود و تولیدات نظام جهانی سلطه هم داخل این کشورها بیاید و به فروش برود و برای اینکه بتوانند این برنامه را اجرا کنند، لازم بود استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این کشورها را بگیرند. بنابراین یکی از معضلات ما در تقابل با نظام جهانی سلطه مساله استقلال بوده است. ما تقریبا به اندازه ۲ قرن از اوایل قاجاریه استقلالمان دچار خدشه شده بود اما با انقلاب اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی ما برای نخستینبار در ۲ قرن اخیر، به استقلال رسیدیم. پس درگیری آمریکا و نظام جهانی سلطه با ما سر این مساله است. اینها نمیتوانند یک حکومت مستقل را تحمل کنند. سیستم آنها و آرایشی که آنها دارند بر همین اساس است.
کشورهای مختلف باید در سطوح و درجات مختلف تحت کنترل و اداره اینها باشند و آنچه را هم که تحت عنوان نظام جهانی، مقررات جهانی و نهادهای جهانی و از این دست الفاظ مطرح میکنند و همه را ملزم به تبعیت از آن میکنند و اگر تبعیت نکنند به حمله نظامی و تحریم اقتصادی تهدیدشان میکنند، برای این است که منافع کشورهای استعماری و شرکتهای چند ملیتی و نظام سرمایهداری و امپریالیست جهانی در این است که همه کشورهای جهان باید گوش به فرمان باشند.
برای مثال نظام جهانی میگوید شما نباید نفت را به یورو بفروشید و از این دست مسائل.
جمهوری اسلامی تبلور استقلالطلبی مردم ایران و تجسم آرمانهای مردم بود. این آرمانها عبارتند از عدالتطلبی و مستضعفگرایی و از جهت دیگر تجسم آرمان بازگشت به هویت و از جهت دیگر تجسم آرمان استقلالطلبی.
جمهوری اسلامی در جهت حفظ استقلال و آرمان استقلالطلبی اتفاقا موفقترین کارنامه را داشته است، یعنی اگر ما بخواهیم در حوزههای مختلف مقایسه کنیم، مثلا اگر بگوییم در بحث تهاجم فرهنگی یا عدالت، ضعفها و آسیبهای جدی داشتیم، در جایی که میتوانیم بگوییم یکسره موفق بودیم، مساله استقلال است.
یعنی جمهوری اسلامی توانست این آرمان استقلال را که آرمان دیرینه ملت ایران بود، محقق کند. از زمانی که نظام جهانی سلطه سراغ ما آمد که البته آن زمان محوریت نظام جهانی سلطه انگلستان بود نه آمریکا، لکن از زمانی که سراغ ما آمد، این استقلال را از ما گرفت و جمهوری اسلامی استقلال را به ما بازگرداند.
جمهوری اسلامی تجسم این استقلال است. یکی از دعواهای ما با نظام جهانی سلطه مساله استقلال است. نه فقط کشور ما، بلکه هر کشوری در جهان اگر بخواهد مستقل باشد، نظام جهانی سلطه با آن درگیر میشود. این یک سطح از مساله است.
سطح دوم، سطح گفتمانی و تمدنی است. در واقع انقلاب اسلامی یک آلترناتیو تمدنی و گفتمانی برای مدرنیته است. در سطح سیاسی جمهوری اسلامی یک مدل آلترناتیو طرح کرده و عینیت بخشیده است و دعوی این را هم دارد که در سطوح فرهنگی و اقتصادی نیز چنین اقدامی را انجام دهد. وقتی شما در سطوح سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آلترناتیو در برابر وضع موجود ارائه دهید، یعنی چه؟ یعنی در یک حوزه تمدنی یک تقابل تمدنی با غرب انجام میدهید و جمهوری اسلامی این دعوی را دارد. اما نکتهای که هست اینکه سطح دوم دعوا در حوزه تمدنی و گفتمانی است. از نظر سیاست راهبردی و منفعتطلبی اقتصادی، ستیز اینها بیشتر در عرصه استقلالطلبی است، چون جمهوری اسلامی منافع اینها را به خطر میاندازد، یعنی میخواهند طبق آنچه خود میخواهند که همان رویای آمریکایی باشد، خاورمیانه را تغییر دهند. جمهوری اسلامی مانع این مساله شده است. اینها میخواهند اسرائیل را بر کل خاورمیانه مسلط و همه جنبشهای عدالتخواهانه را سرکوب کنند که جمهوری اسلامی مانع این سرکوب است. جمهوری اسلامی با آن پتانسیل نیرومندی که دارد، ظرفیتهای عدالتخواهانه منطقه و ظرفیتهای هویتی و ضدامپریالیستی مسلمانان را بسیج میکند و یک جبهه توانمندی را تشکیل میدهد که از یمن تا لبنان آرایش مطلوب نظام جهانی را به هم میزند.
* سوالی که بعضا برای بخشی از مردم پیش میآید و عدهای حتی آن را به عنوان اعتراض و درخواست مطرح میکنند این است که اگرچه استقلالطلبی یک آرمان والا و بزرگ است اما در شرایطی که معیشت و رفاه مردم دچار آسیب جدی شده است، ما باید آرمان استقلال را کنار گذاشته و در برابر آمریکا تسلیم شویم تا وضعیت اقتصادی مردم بهبود پیدا کند؛ پاسخ شما به این ادعا چیست؟
همه میدانیم از جهت معیشتی شرایط امروز کشور دشوار است؛ همه میدانیم زندگی از نظر اقتصادی سخت است اما نکته جالبی که اینجا وجود دارد و مردم باید آن را متوجه باشند و بسیار مهم و کلیدی است، این است که تبلیغات امپریالیستی بویژه جریانهای نئولیبرال داخلی و رسانههایشان همه بر این اساس است که یک آدرس غلط بدهند تا مردم این نکته را متوجه نشوند. در شرایط امروز رسیدن به معیشت آسوده در جامعه ایران یعنی راحت شدن زندگی مردم از نظر اقتصادی به دست آمدنی نیست، مگر از طریق استقلال و مبارزه با استکبار جهانی؛ زیرا نظام جهانی سلطه یک تقسیم کار جهانی، ایجاد کرده و در آن تقسیم کار جهانی، سهم ما فقط و فقط غارت شدن و خامفروشی است. سهم ما این نیست که توانمند شویم و بتوانیم ثروت تولید کنیم و در جرگه کشورهای ثروتمند باشیم و فراتر از این بخواهیم این ثروت را با عدالت توزیع کنیم، زیرا رویکرد ایدئولوژیک حاکم بر نظام جهانی که مبتنی بر نئولیبرالیسم است، اساسا با عدالت دشمن است.
رویکردهای قبلی هم دشمن عدالت بود اما نئولیبرالیسم تیشه به ریشه عدالت میزند. اتفاقا مردم ما باید بدانند که اگر میخواهیم معیشت آسوده داشته باشیم، راهی جز این نداریم که از لحاظ اقتصادی توانمند و مستقل شویم و توزیع عادلانه ثروت انجام دهیم. نظام جهانی سلطه هم با توانمند شدن اقتصادی ما مشکل دارد و هم با استقلال اقتصادی ما و هم با بازتولید عادلانه ثروت.
اتفاقا شرایط امروز ایران به گونهای است که ما راهی نداریم جز اینکه از طریق استقلال و سرشاخ شدن با نظام جهانی سلطه و توانمند شدن اقتصادی و بازتولید عادلانه ثروت، معیشت مردم را تأمین کنیم. شرایط جالب است؛ در خیلی از اوقات و مقاطع تاریخی برای بسیاری از ملتها وضعیت به این شکل بود، شما اگر تاریخ را نگاه کنید، روسیه هم همین وضع را داشت. روسیه پس از انقلاب اکتبر چارهای نداشت جز اینکه از طریق سرشاخ شدن با نظام جهانی سلطه و ایجاد یک مسیر مستقل برای خود، توانمند شود و بتواند زندگی مردم خود را تامین کند اما اینکه چقدر توانستند در بازتوزیع عادلانه ثروت موفق شوند، بحث دیگری است. چین هم همین بود. در بسیاری از مواقع کشورها و ملتها وقتی در تقابل با نظام جهانی قرار میگیرند، نظام جهانی به سدی در مقابلشان بدل میشود و میخواهد اینها را تحت کنترل قرار دهد. نظام جهانی چرا میخواهد اینها را تحت کنترل قرار دهد؟ چون میخواهد منافع و امکانات ما را ببرد. وقتی منافع، امکانات و ثروت شما را نظام جهانی ببرد، برای شما چه میماند که بخواهید از طریق آن زندگی و معیشت آسودهای داشته باشید، بنابراین در چنین شرایطی راهی جز این نیست که شما سد نظام جهانی را بشکنید.
ژاپن در دهه 1860 دقیقا با چنین وضعیتی مواجه بود. ژاپن با دور شدن از نظام جهانی سلطه و استقلالطلبی توانست رشد کند و توانمند شود. اینکه چقدر به مدل عدالتطلبانه نزدیک شد، بحث دیگری است. بنابراین اگر در مقابل این سوال قرار بگیریم که مردم بگویند ما اصلا استقلال نمیخواهیم و فقط معیشت میخواهیم، جواب این است که معیشت و اقتصاد توانمند، امکانپذیر نیست مگر از طریق استقلال، توانمندی اقتصادی، استقلال اقتصادی، سر شاخ شدن با نظام جهانی و کنار گذاشتن نسخه نظام جهانی یعنی نسخه نئولیبرالیسم. این نسخه مخالف عدالت است و اتفاقا امروز معیشت مردم با مقابله با نظام جهانی گره خورده است ولی نظام جهانی با تبلیغاتی که میکند دائم در تلاش است به مردم آدرس غلط بدهد. بنابراین تقابل ایران با نظام جهانی سلطه و آمریکا در ۲ سطح است؛ یکی در سطح تمدنی و گفتمانی که جمهوری اسلامی نخستین نظام غیرسکولاریستی و فراسکولاریستی است که در مقابل مدل سکولاریسم مدرنیته، یک گفتمان جدیدی را دارد ارائه میدهد و سطح دیگر، سطح استقلالطلبی و توانهای راهبردی و تاکتیکی است. هر ۲ سطح فعالند اما یک سطح، سطح زیرین است و یک سطح، سطح آشکارتر. ما حتی اگر تقابل گفتمانی هم نداشتیم، نظام جهانی نمیتوانست استقلال ما را بپذیرد، نمیتوانست میل ما به توانمند شدن را بپذیرد و میل ما به توزیع عادلانه ثروت را بپذیرد؛ به علاوه اینکه ما تقابل گفتمانی هم با اینها داریم. طبیعتا این تقابل گفتمانی آنان را دچار احساس خطر و نگرانی میکند، محور این تقابل گفتمانی هم فقط به بودن جمهوری اسلامی نیست، پیام انقلاب اسلامی که طلیعهدار عبور از مدرنیته در مقیاس جهانی است، برای اینها نگرانکننده است. از طرفی چون غرب دچار بحرانهای متعدد است، شنیدن سیستم و مدلهای آلترناتیو آنها را بشدت دچار نگرانی میکند. اینکه غرب با بحرانهای متعدد رو به رو است، یک مدعای خیالی نیست، بلکه اندیشمندان غرب هم رسما از این بحرانهای اینچنینی سخن میگویند و رسما از پایان هزاره غرب و فروپاشی غرب صحبت میکنند. شما این را به نحو دیگر در بیان متفکران مدعی پایان فراسکولاریسم میشنوید، به بیان دیگر از زبان متفکرانی مثل هایدگر که از پایان تاریخ غرب سخن میگویند میشنوید، لذا این حرف شعاری نیست و شما نشانههای آن را میبینید. نشانههای این بحران و فروپاشی در آرا و آثار این اندیشمندان است، اگرچه اینها خودشان مدعی نیستند که ما متفکران و نظریهپردازان فروپاشی و بحران در غرب هستیم ولی نشانههای این فروپاشی در آثار و اندیشههای آنان موجود است.
* اشاره کردید آمریکا و مدل نرمافزاری حاکم بر آن با عدالت ضدیت دارد و ذاتا با آن سر ناسازگاری دارد. از طرفی طبق منویات امامین انقلاب، عدالت مساله اول و محور اصلی نهضت اسلامی است. طبعا این دو گفتمان به تقابلی حتمی میرسند اما سوال اینجاست که چه ویژگیهایی از رژیم ایالات متحده باعث شده بسیاری از متفکران، آمریکا را بزرگترین دشمن عدالت بخوانند؟
آمریکا تجسم و قله نظام سرمایهداری است. نظام سرمایهداری هم ذاتا و نوعا غیرعادلانه است. نظام سرمایهداری از چند طریق انباشت ثروت میکند: 1- از طریق استثمار مردم خود 2- از طریق استثمار و استعمار ملتهای دیگر 3- از طریق بازتوزیع ناعادلانه تمام ارزشهای افزوده.
یعنی بهگونهای ثروتها را بازتولید میکند که اقلیت سرمایهدار ثروتمندتر میشود و اکثریت مردم محروم میشوند. این مشخصههای نظام سرمایهداری است. نظام سرمایهداری اساسا و ذاتا ناعادلانه است و دلایل فلسفی دارد که اینجا نمیخواهم درباره آن صحبت کنم.
نظام سرمایهداری هم که میگوییم «سرمایهداری مدرن و سکولاریستی» است؛ سرمایهداریای است که در غرب بعد از رنسانس به وجود آمده و خود این نظام سرمایهداری نسخههای متعددی را داشته است. دشمنی و ضدیت نسخه متأخر نظام سرمایهداری یعنی نئولیبرالیسم با عدالت، از همه نسخههای قبلی بیشتر است و از همه نسخههای قبلی ماهیت ظالمانه و غیرعادلانهتری دارد. آمریکا وقتی به وجود آمد، به عنوان سرزمین بهشت سرمایهداران شکل گرفت. اگر شما امروز میبینید آمریکا توانمند است، از طریق غارت سیستماتیک توان و ثروت کشورهای دیگر به اینجا رسیده و اساسا آمریکا و کشورهایی که امروز آنها را به عنوان کشورهای پیشرفته میشناسیم، توانمندیهایشان ثمره زحماتشان نیست، بلکه ثمره غارت سیستماتیک کشورهای دیگر است.
انگلستان، هلند، فرانسه، آمریکا و آلمان همه همین گونه رشد کردند. شما وقتی تاریخ غرب را میخوانید، متوجه میشوید که اینها از طریق غارت سیستماتیک کشورهای دیگر ثروت انباشت کردند. مثل دزدهای سر گردنهای هستند که جاهای مختلف بروند و راه مردم را ببندند یا ثروت انسانهای دیگر را به زور بگیرند و قلدرمآبانه به خانههای مردم بریزند و امکانات آنها را غارت کنند و خودشان متمول شوند و باقی را فقیر نگاه دارند. طبیعی است که نظامی که از این رفتار بر میآید، ناعادلانه میشود و یک کشوری هم رئیس باقی کشورهای قلدر، غارتگر و گردن کلفت میشود و بر آنها ریاست میکند که آمریکا همین نقش را بازی میکند؛ یعنی یک باجبگیر بزرگ که رئیس باقی باجبگیرهاست. کل این نظام جهانی یک نظام باجبگیر و ظالم است و به همین دلیل است که آمریکا تقابل ذاتی با عدالت دارد و اساسا آمریکا نمیتواند عدالت را محقق کند. حتی در کشور خودش هم نمیتواند عدالت را برقرار کند. ممکن است عدهای انتقاد کنند که در ایران هم ما بیعدالتی داریم و عدالت را محقق نکردهایم، علت این است که ما در ایران هم بحث سرمایهداری را داریم و از آن عبور نکردهایم. ما در ایران هنوز داریم اقتصاد شبهمدرن سرمایهداری را که میراث رژیم پهلوی است، ادامه میدهیم. ما از ابتدای انقلاب تفکر انقلابی را وارد حوزه اقتصاد نکردیم و این اقتصاد سرمایهداری شبهمدرن را که اصلا استعمار برای ما درست کرده بود، کنار نزدیم و همه مشکلات امروز ما ناشی از همین مدل اقتصادی است. ما مدل اقتصادی خود را بعد از انقلاب متحول نکردیم و آن را انقلابی و عدالتطلبانه نکردیم اما امروز بعد از 43 سال در دولت آقای رئیسی این تحولات در حال آغاز است.
امروز عوارض این مدل اقتصادی غربی گریبان ما را گرفته و به پای انقلاب نوشته شده است، در صورتی که هیچ ربطی به انقلاب نداشت. البته باید این را هم گفت که از دوران آقای هاشمیرفسنجانی تا ۳ دهه بعد، یک نسخه نئولیبرالی را در حوزه اقتصاد فشل ما اجرا و شرایط را بدتر کردند.
آرمانگرایی انقلاب اسلامی یک ایدئولوژی عدالتمحور است، منتها ما نتوانستیم این اندیشه عدالتگرایی را اجرایی کنیم. در اندیشه بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا عدالت جایی نداشته و ندارد و اینها ماهیتا لیبرالیست و طرفدار نظام سرمایهداری بودند و در عمل هم همین را اجرایی کردند، اما اندیشه آرمانگرایی انقلاب اسلامی نوعا و ذاتا عدالتخواه است؛ مشکل ما در مرحله عمل است و نه نظر.
اما آمریکا نظر و اعتقادی به عدالت ندارد و کاملا مبتنی بر سرمایهداری است. الکساندر همیلتون میگوید که ما اساسا باید کشوری بسازیم که دست سرمایهداران باشد و ما با باقی مردم کاری نداریم، لذا علت اینکه بین آمریکا و عدالت تقابل ذاتی وجود دارد، به همین دلایل است.
نظام جهانی سلطه هم اساسا نظامی است که بر پایه غارتگری و دشمنی با عدالت و بر اساس مناسبات ظالمانه بنا شده است. ببینید جمهوری اسلامی دقیقا با چه تقابل دارد؟! تقابل نظام اسلامی با نظام جهانی سلطه است. نظام جهانی سلطه مظهر بیعدالتی است و جمهوری اسلامی دقیقاً دعوی عدالتطلبی دارد. چرا جمهوری اسلامی میخواهد مستقل باشد؟ در واقع میخواهد با این ظلمی که بر او اعمال میشود و در حق سایر ملتها هم اعمال میشود، مقابله کند. اتفاقا دلیل عقلانی هم دارد، بر خلاف آنچه گفته میشود که این رفتارها ایدئولوژیک است و میگویند باید منافع ملی را دنبال کرد. اتفاقا منافع ملی در سایه این تأمین میشود که ما با ظلم جهانی و بیعدالتی که در دنیا وجود دارد و علیه ما اعمال میشود مقابله کنیم، چرا که اگر با این ظلم و بیعدالتی جهانی مقابله نکنیم، نمیتوانیم معیشت و آسودگی و رفاه مردم را تأمین کنیم. دیگر ملتها نیز همینطور هستند. لذا تقابل ملتهایی که به دنبال رهایی از سیطره نظام جهانی سلطه هستند با نظام جهانی سلطه، بستر عدل و ظلم است و ملتها به دنبال این هستند که با این ظلم تقابل کنند و این تقابل، تقابل عدالتطلبانه است و دعوای انقلاب اسلامی با آمریکا هم در همین زمینه است؛ این تقابل، تقابل ظلم و عدل است.
***
انقلاب دوم، سقوط صحنهگردان اصلی
دکتر سیدمصطفی خوشچشم*: قطعا 13 آبان؛ روزی که لانه جاسوسی آمریکا اشغال شد را باید جزو «ایامالله» بدانیم، چرا که مردم ایران پس از سرنگونی شاه در این روز با این اقدام یک بار دیگر متوجه صحنهگردان اصلی اتفاقات دهههای اخیر در کشور شدند. مردم آگاه شدند کار با سرنگونی محمدرضا به پایان نرسیده، بلکه صحنهگردان اصلی آمریکاست و این اقدام یک بار دیگر روحیه انقلابی مردم ایران را تجدید کرد و به همین دلیل هم حضرت امام(ره) این واقعه را با نام «انقلاب دوم» توصیف کردند. البته آمریکا چه در آن زمان و چه پس از آن، همواره خصومتهایی با ایران داشته که این خصومتها باعث شده مردم هیچگاه دشمنی آمریکا به عنوان اصلیترین دشمن ایران را از یاد نبرند.
در این میان عدهای اصرار دارند با تحلیلهای غلط و با تکیه بر فکتها و دادههای غیرواقعی، از رخداد 13 آبان به عنوان یک حادثه مذموم یاد کنند و این واقعه را سرآغاز دشمنی آمریکا با مردم ایران میدانند ولی همینها وقتی به مساله کودتای 28 مرداد آمریکا میرسند، دچار فراموشی تاریخی میشوند.
باید به خاطر داشت مردمی که تاریخ را از یاد میبرند، محکوم به تکرار تجارب تلخ تاریخی هستند، چه بسا که باز ماندن سفارت آمریکا منجر به کودتا یا اقدامات مشابهی از جانب آمریکا میشد. دادههای تاریخی به ما ثابت میکند آمریکا هیچگاه تکیهگاه قابل اعتمادی برای ما نبوده است؛ نمونه آن دکتر مصدق که برای تقابل با امپراتور پیر انگلستان به قدرت جوان آمریکا پناه برد اما از پشت خنجر خورد. کشورهای استعمارگر و قدرتطلب پیوسته در پی کسب منافع هر چه بیشتر هستند و به منافع عادلانه رضایت نمیدهند، به همین واسطه است که آمریکاییها حتی از محمدرضا شاه نیز پیوسته امتیازات بیشتری راطلب میکردند؛ مانند امتیاز کاپیتولاسیون. قطعا رفتار آمریکا با متحدانش چون عربستان هم ثابت میکند سازش همواره هزینههای بیشتری از مقاومت دارد.
نگاهی به سرنوشت برخی انقلابها که در جریان بیداری اسلامی شکل گرفت نشان میدهد در پی باز ماندن سفارت آمریکا در برخی از این کشورها، انقلابها به شکست انجامید و آمریکا به خصومتورزی خود با آن انقلابها ادامه داد. به همین دلیل است که «محمد مرسی» اسلامگرا در زندان جان داد، چرا که اگر تایید و حمایت از آمریکا در کشوری تبدیل به معیار شود، حتی اگر آن کشور انقلاب کرده باشد، باز هم کسانی خارج از چارچوب رهبران انقلاب یا در داخل رهبران انقلاب هستند که برای به دست گرفتن قدرت در آن کشور، حاضر به دادن امتیازات هر چه بیشتر به آمریکا هستند و در پی آن یک رقابت بین سیاسیون و رهبران و جناحها شروع میشود تا هر کسی به آمریکا بیشتر امتیاز داد، قدرت را به دست بگیرد. سرنوشت چنین انقلابهایی که به شکست انجامیده باید به ما درسهای بسیاری بدهد. علاوه بر اینها کسانی که ادعا میکنند خصومتورزی آمریکا به واسطه اشغال لانه جاسوسی بوده، آمریکا را به مثابه کشوری با رهبران هیجانی و احساسی تلقی میکنند نه به عنوان یک قدرت جهانی که بر اساس راهبردها و استدلالها و چشماندازهای بلندمدت در روابط خود با دیگر بازیگران صحنه جهانی عمل میکند که این البته نادرست است. نگاهی به اشغال سفارت انگلستان که پس از آن انگلستان سفارت را بازگشایی کرد و سفرایی را فرستاد که آنها هم بعد از بازگشایی همچنان به دنبال ضربه به جمهوری اسلامی در سطوح مختلف بودهاند، خود ثابت میکند قدرتهای استعمارگر هیجانی عمل نمیکنند، بلکه در پی منافع خودشان با استفاده از هر فرصتی هستند و سعی میکنند به کشور هدف ضربه بزنند. در عین حال علاوه بر همه اینها نگاهی به 20 سال اخیر روابط و تقابل ایران و آمریکا خود گویای این است که آمریکا نه به شکلی هیجانی و در پی اشغال سفارت، بلکه با ماهیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی به عنوان یک الگوی فکری و یک کشور الگو در منطقه که میتواند منافع غیرمشروع آمریکا، اسرائیل و متحدان آن در منطقه را به خطر بیندازد، به مقابله برخاسته است. 6 توافق در 20 سال اخیر بین ایران و آمریکا یا متحدان اروپایی آمریکا در زمینههای مختلفی مثل مسائل افغانستان، عراق و توافق هستهای بسته شده که به شهادت کارشناسان بیطرف و منصف، در تمام این توافقها ایران همیشه پایبند به تعهدات خود بوده اما طرف مقابل هیچگاه به تعهدات خود عمل نکرده است. علت این عدم پایبندی هم این است که طرف مقابل نه به دنبال تعامل با ایران، بلکه به دنبال مهار ایران و ضعیف کردن آن است. آمریکا از توافق به دنبال رسیدن به این اهداف است نه تعامل با ایران و حل واقعی مسائل.
به همین علت است که آمریکاییها خلف وعده میکنند و اصلیترین اسلحه خود یعنی تحریم را کنار نمیگذارند، چرا که نیاز دارند در سلسله توافقهایی به این هدف عمده و راهبردی و اصلی برسند که تمام مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی را مهار کنند. آقای برژینسکی 20 سال قبل در کتابی صراحتا نوشت صلح، ابزاری برای اعمال هژمونی است و همین ادبیات و راهبرد تاکنون نگاه اصلی آمریکا به مساله صلح بوده که نمونه آن را در نقش آمریکا در صلح بین اعراب و اسرائیل میبینیم. آمریکا در حقیقت با ماهیت وجودی جمهوری اسلامی در مخالفت است و فارغ از اینکه سفارت و لانه جاسوسی آمریکا اشغال میشد یا خیر، مهار و فروپاشی ایران جزو راهبردهای اصلی آمریکا باقی میماند. بنابراین تاریخ کشور در قبل از انقلاب، تجارب دیگر کشورهایی که در منطقه انقلاب کردند و راهبرد آمریکا و فلسفه وجودی تقابل آمریکا با ایران، همگی نشان میدهد آمریکا به دنبال برداشتن این الگو یعنی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بوده و هست و پرواضح است که در چنین شرایطی باز بودن سفارت آمریکا خود یک خطر بسیار مهم برای انقلاب تازهپای ایران بود و در حقیقت میتوان گفت این رخداد به منزله یک لطف الهی بود که به وقوع پیوست و به همین سبب به آن «یومالله» میگوییم و حضرت امام هم از آن به عنوان «انقلاب دوم» یاد کردند.
* کارشناس ارشد روابط بینالملل
ارسال به دوستان
سازمان هواشناسی نسبت به تداوم بارشها در اغلب استانهای کشور و احتمال جاری شدن سیل و آبگرفتگی معابر هشدار داد
باران ادامه دارد
سیل و آبگرفتگی در 7 استان کشور
اسدالله خسروی: به دنبال پیشبینی تداوم بارشها در اکثر استانهای کشور طی روزهای آینده، کارشناسان هواشناسی هشدار دادند با تشدید بارندگیها احتمال وقوع آبگرفتگی معابر، جاری شدن سیل و روانآب، بالا آمدن سطح آب رودخانهها و مشکل تردد خودروها در جادهها وجود دارد که ضروری است مسؤولان برای جلوگیری از حوادث احتمالی آمادگی لازم را داشته باشند. به گزارش «وطنامروز» با وجود هشدارهای لازم سازمان هواشناسی نسبت به ورود سامانههای بارانزا و بارش باران در اکثر استانها اما طی چند گذشته 7 استان کشور چون آذربایجان غربی، زنجان، قم، کردستان، لرستان، خراسان رضوی و مازندران تحت تاثیر حوادث ناشی از بارشها قرار گرفت که منجر به وقوع سیلاب و آبگرفتگی در این مناطق شد به طوری که چهارشنبه گذشته بارش شدید باران در آذربایجان غربی به جاری شدن سیل در شهرستان مهاباد انجامید. اگر چه آبگرفتگی و راه افتادن سیلاب در این منطقه خوشبختانه خسارات جانی به بار نیاورد اما طبق برآوردهای موجود، این رخداد بیش از 5 میلیارد تومان خسارت به زیر ساختهای شهری وارد کرد و موجب خسارت به ۳۵ دستگاه خودرو، حدود ۷۵ واحد مسکونی و ۵۰۰ هکتار زمین زراعی و باغی شد. در این باره صادق ضیاییان، مدیر مرکز پیشبینی هواشناسی در گفتوگو با « وطن امروز» گفت: طی 3-2 روز اخیر به دلیل پیشبینی بارش باران در خیلی از استانها، هشدارهای لازم با وضعیت زرد و نارنجی صادر شد تا مسؤولان و مردم دقت بیشتری به موضوع احتمال وقوع سیلاب و آبگرفتگی معابر و همچنین تردد در جادهها داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: تداوم چنین بارشهایی پس از مدتها کاهش نزولات جوی، احتمال گرفتگی آبراهها، وقوع سیل و روانآب را در پی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
ضیاییان در ادامه افزود: 2 هشدار خطرناک نارنجی و زرد توسط سازمان هواشناسی که بیانگر احتمال وقوع سیل و آبگرفتگی است، صادر شده است. در پی این هشدارها استانهای گیلان، مازندران، اصفهان، تهران، قم، البرز، قزوین، مرکزی، فارس، یزد، شمال و غرب سمنان و چهارمحالوبختیاری هشدار نارنجی گرفته و باید آمادگی لازم را داشته باشند.
وی در ادامه افزود: طبق پیشبینیهای موجود، بارشها در روزهای آینده نیز ادامه دارد و چنانچه مسؤولان اقدامات لازم را برای چک کردن آبراهها و حفاظت از اماکن مسیر رودخانهها و... انجام ندهند، احتمال آبگرفتگی و مشکلات در این زمینه دور از ذهن نیست. مدیر مرکز پیشبینی هواشناسی اضافه کرد: بارش باران و احتمال بارش برف در ارتفاعات وجود دارد، بنابراین توصیه میشود کوهنوردان در این روزها به ارتفاعات نروند یا کسانی که قصد مسافرت بین استانی دارند تمهیدات لازم را در این شرایط بیندیشند.
* امدادرسانی به ۱۴۱ نفر در پی وقوع سیل و آبگرفتگی در 7 استان
رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر از امدادرسانی به ۱۴۱ نفر در پی وقوع سیل و آبگرفتگی در 7 استان کشور خبر داد. مهدی ولیپور گفت: در پی هشدار هواشناسی درباره بارندگیهای اخیر، سازمان امداد و نجات تمام نیروهای خود در استانهای پیشبینی شده را به حالت آمادهباش درآورد و علاوه بر آن اقدام به اطلاعرسانی و هشدار پیرامون این موضوع به ساکنان مناطق دارای احتمال جاری شدن سیلاب کرد. وی درباره عملیاتهای انجامشده گفت: طی ۴۸ ساعت 7 استان کشور یعنی آذربایجان غربی، زنجان، قم، کردستان، لرستان، خراسان رضوی و مازندران تحت تاثیر حوادث ناشی از بارشها که شامل سیلاب و آبگرفتگی بود قرار گرفتند که در این مناطق مجموعا به ۱۴۱ نفر امدادرسانی شد. رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر در ادامه با بیان اینکه ۲ نفر نیز در پی سیلاب اخیر به مراکز درمانی منتقل شدند، تصریح کرد: در این عملیات از ۱۵ واحد مسکونی نیز تخلیه آب انجام شده و ۱۸ نفر نیز به مناطق امن انتقال داده شدند. به گفته ولیپور، آمادهباش امدادگران سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر همچنان ادامه دارد.
* تهران در حالت آمادهباش
همزمان با بارش باران به منظور جلوگیری از آبگرفتگی احتمالی در معابر، از روزهای گذشته هماهنگی و اعلام عمومی به مناطق شهرداری پایتخت بابت آمادگی انجام شده و مناطق بیستودوگانه از تجهیزات لازم در اینباره برخوردار هستند. اصغر عطایی، مدیر کل امور خدمات شهری شهرداری تهران درباره اقدامات پیشگیرانه نیروهای خدماتی در زمان بارشهای پیش روی شهر تهران گفت: این اقدامات در طول سال به صورت مستمر انجام میشود اما با توجه به هشدار هواشناسی نسبت به بارشها در چند روز آینده و وزش باد در پایتخت، تمام عوامل مناطق ۲۲ گانه و نیروهای خدمات شهری از آمادگی کامل برخوردارند. عطایی در ادامه عنوان کرد: ممکن است یک منطقه در شمال شهر درگیر باران بوده و یک منطقه در جنوب شهر آسمان صافی داشته باشد اما با این حال تمام مناطق در چند روز پیش رو در آمادهباش خواهند بود. وی با بیان اینکه تمام عوامل خدمات شهری در مناطق بیستودوگانه تا زمان قطع بارشها حضور فعال دارند، اضافه کرد: همچنین در صورت وزش باد و توفان و شکسته شدن شاخه درختان، مناطق مجهز به اره برقی و موتوری هستند. مدیرکل امور خدمات شهری شهرداری تهران با اعلام برطرف شدن گرفتگی مسیلها و کانالها گفت: تمام نقاط آبگیر و خیابانهای شیبدار که باعث تجمع آب میشوند، پس از بارش باران شناسایی و سپس توسط معاونت فنی و عمران پاکسازی خواهند شد. البته به مروز زمان این نقاط شناسایی و ترمیم شدهاند اما برای رفع نقاط آبگیر باید پس از قطع باران این کار را انجام داد؛ این در حالی است که با بارش باران شاهد ترافیک سنگینی در معابر شهر تهران هستیم.
***
دستور رئیسجمهور برای رسیدگی به مناطق سیلزده آذربایجان غربی
در پی بارشهای شدید روزهای گذشته و وقوع سیل در شهرستان مهاباد و همچنین بروز برخی مشکلات در ترددهای شهری و خسارت به برخی واحدهای مسکونی که به بسته شدن راه ارتباطی مهاباد با - پیرانشهر منجر شد، رئیسجمهور در تماس تلفنی با استاندار آذربایجان غربی و فرماندار مهاباد، پیگیر آخرین وضعیت مناطق سیلزده شد و دستورات لازم را صادر کرد. دکتر سیدابراهیم رئیسی در تماس تلفنی با استاندار آذربایجان غربی و فرماندار مهاباد، ضمن دریافت گزارش آخرین وضعیت مناطق سیلزده و میزان خسارات وارده و شرایط مردم، دستورات لازم را صادر کرد. وی که در نهمین سفر استانی خود به سمنان رفته است، در گفتوگوهای تلفنی جداگانه با استاندار آذربایجان غربی و فرماندار مهاباد، ضمن دریافت گزارش مناطق سیلزده در مهاباد و میزان خسارات وارده، دستورهای لازم را در این باره صادر کرد. حجتالاسلام رئیسی همچنین در این زمینه دستورهایی خطاب به وزیر کشور و معاون اجرایی رئیسجمهور صادر کرد. محمدصادق معتمدیان، استاندار آذربایجان غربی ضمن قدردانی از رئیسجمهور و تماس تلفنی ایشان و پیگیری وضعیت سیلزدگان شهرستان مهاباد، گفت: با پیگیریهای انجام شده از ساعتهای اولیه وقوع سیل در شهرستان مهاباد، تمام تیمهای خدماترسان و امدادی شهرستان اقدام به رفع مسائل و مشکلات سیلزدگان کردند که خوشبختانه با اقدامات انجامشده بسیاری از مشکلات برطرف شد.
ارسال به دوستان
از جنگ 6 روزه تا نبرد 6 ساعته
محمد سلحشور: پخش تصاویر ایستادگی سلحشورانه نیروی دریایی سپاه پاسداران مقابل ناو جنگی آمریکایی و جلوگیری از دزدی دریایی، موجی از غرور و شعف ملی را در روزهای گذشته با خود به همراه داشته است؛ مسالهای که با تمام ابعاد بزرگش یک استثنای تاریخی برای جمهوری اسلامی به شمار نمیآید و رد آن را میتوان در اقتدار نیروهای مسلح کشورمان در برابر تجاوز نیروی دریایی آمریکا و هدف قرار دادن پهپاد پیشرفته «گلوبال هاوک» در سالهای گذشته نیز مشاهده کرد. اقتدار نهادینهشده در تکتک تصاویر ثبتشده از نیروهای نظامی ایران حالا فراتر از تقویت توان بازدارندگی تبدیل به یک سرمایه معنوی، هویتی و تاریخی برای ایرانیان شده است. تثبیت الگوی مقاومت در سایه تفکر انقلابی حضرت امام خمینی(ره) و رهبر حکیم انقلاب در سالهای گذشته عملا باعث شده مردم دیگر کشورها نیز با مقایسه استقلال و اقتدار ملی دیگر کشورها با جمهوری اسلامی ایران پی به نمودهای عینی مقاومت ببرند.
اگر تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین مصداق مقاومت کشورهای منطقه، مبارزه جنبشهای عربی منطقه با اشغالگران قدس در جنگ 6 روزه سال 1967 و شکست از رژیم نامشروع صهیونیستی و هموار شدن خط سازش در میان کشورهای عربی بود، اکنون در پنجمین دهه انقلاب اسلامی، ایران مقتدر و انقلابی در نقطهای قرار گرفته که فاصلهای بسان سال نوری با تجربه زیسته کشورهای دیگر دارد. نبرد 6 ساعته میان نیروی دریایی سپاه پاسداران با ناو جنگی آمریکایی در حالی بدون شلیک حتی یک گلوله به نفع ایران به پایان رسید که روزگاری اجتماع تمام نظامهای عربی مقابل اشغالگران با شکست مفتضحانه و شکسته شدن غرور مردم منطقه در مدتی کوتاه به پایان میرسید. این اندوخته مقتدرانه جمهوری اسلامی -که نمودهای آن را میتوان در دیگر گروههای فعال مقاومت در منطقه نیز مشاهده کرد- دقیقا همان سرمایه معنوی، هویتی و تاریخیای است که میتواند به تثبیت و تقویت جایگاه کشورمان در مناسبات منطقهای و جهانی ختم شود.
سیمای حقیقی ایران انقلابی که متکی به باورهای الهی و بسیج مردمی میتواند بدون هیچ واهمهای در برابر مجهزترین ارتش دنیا ایستادگی کند و قیاس آن با نظامهای ذلیلی که در سالهای گذشته تن به سازش با اشغالگران قدس دادهاند، مقابل دیدگان مردم منطقه قرار دارد و قضاوت میشود و بزودی نتایج آن نیز در خروش مقتدرانه دیگر گروههای مقاومت در برابر فتنهانگیزیهای صهیونیستها عیان خواهد شد.
ارسال به دوستان
کوپن یا یارانه نقدی؛ کدام روش حمایتی به نفع مردم است؟
میثم مهرپور*: به نظر میرسد با توجه به اخبار منتشرشده از سوی دولت و تاکید مجلس و دولت بر رانتزا بودن تداوم تخصیص ارز 4200 تومانی به واردات کالاهای اساسی، بزودی این ارز عملا حذف و عایدی ریالی آن به حساب شهروندان واریز شود؛ اگرچه تاکنون اطلاع دقیقی از نحوه و میزان واریزها منتشر نشده و مشخص نیست آیا این یارانه برای تمام شهروندان به صورت یکسان واریز شده یا میزان آن براساس دهک اقتصادی افراد متفاوت خواهد بود. با این حال در راستای اجرای بهتر این طرح و کاهش تبعات آن، ذکر چند نکته را ضروری میدانم.
1- بدون تردید سیاست ارز 4200 تومانی از ابتدا ایدهای اشتباه و ناشی از عدم شناخت دولت وقت از اقتصاد ایران بود؛ طرحی که خیلی زود با تغییراتی مواجه شد و البته به رغم تمام تغییرات رخداده از ابتدا تا به امروز، بخش قابل توجهی از ارزهای تخصیصیافته به واردات از هدف اصلی خود برای اینکه بتوانند کالاها را با قیمت کمتری در اختیار مردم قرار دهند منحرف شده و عملا منابع ارزی کشور در سختترین سالهای اقتصادی کشور اتلاف شد، لذا تغییر این سیاست و اخذ سیاستی که اتلاف منابع به حداقل ممکن و منفعت عامه مردم به حداکثر برسد، ضروری است.
2- اصلاح نسبی قیمتها - یا به عبارتی واقعیسازی قیمتها- در هر حوزهای از اقتصاد ایران (چه قیمت کالاهای اساسی، حاملهای انرژی و...) به شرط حمایت مستقیم از شهروندان و برنامهریزی دقیق در اجرا میتواند علاوه بر بهبود کیفیت زندگی اقتصادی شهروندان، به توزیع عادلانهتر منابع کشور منجر شده و عملا رانت ایجادشده از وجود یارانه پنهان برای بخشی از جامعه را از میان بردارد. با این حال باید توجه داشت هر گونه اصلاح نسبی قیمتها یا هدفمندسازی یارانههای پرداختی در کشور، نیازمند وجود بستر مناسب از جمله شرایط پایدار اقتصادی در کشور است؛ به نحوی که هر قدر شرایط اقتصادی کشور ناپایدارتر باشد متناسب با آن، ریسک اجرای چنین طرحهایی نیز بیشتر خواهد بود.
3- عموما در اقتصادهایی که دارای تورم ساختاری است، پرداخت یارانه نقدی - در صورت عدم تغییر رقم پرداختی- بدترین نوع حمایت از شهروندان به شمار میرود. در رابطه با موضوع حذف ارز 4200 تومانی و پرداخت منابع ریالی آن به شهروندان نیز این موضوع مطرح است که با توجه به شرایط اقتصادی کشور طبیعتا پس از حذف ارز 4200 تومانی به طور مطلق، برخی کالاهای اساسی با افزایش قیمت مواجه خواهند شد. اگرچه ممکن است رقم یارانه پرداختی دولت به شهروندان در یکی، دو سال اول اجرا، کفاف کاهش قدرت خرید شهروندان به واسطه افزایش قیمت این کالاها را بدهد اما طبیعتا به واسطه تورم موجود در اقتصاد کشور، ارزش یارانه پرداختی مانند یارانه 45 هزار تومانی هدفمندی یارانهها با گذشت زمان، قدرت خرید خود را از دست داده و خیلی زود مردم متضرر اصلی اجرای این طرح خواهند بود.
پبشنهاد میشود دولت برای حمایت از امنیت غذایی شهروندان که طی سالهای اخیر با تهدیدات زیادی مواجه بوده و از طرفی ارز 4200 تومانی نیز عمدتا مربوط به واردات مواد غذایی یا نهادههای مربوط به تولید آن است، به جای تخصیص منابع ریالی (یارانه نقدی) به شهروندان براساس درآمد حاصل از حذف ارز 4200 تومانی، بسته غذایی شامل حجم و میزان مشخصی از مواد غذایی چون مرغ، گوشت قرمز، برنج، روغن و... را با محاسبه ارز یارانهای قیمتگذاری کرده و هر شهروند سالانه توان تامین سهم مشخصی از این کالاها با قیمتهای دولتی را داشته باشد. در واقع در این صورت مسیر حمایت دولت از تخصیص ارز یارانهای به واردات به سمت عرضه کالاهای اساسی با قیمت ارز یارانهای خواهد رفت که علاوه بر تامین حداقلهای مورد نیاز شهروندان در حوزه امنیت غذایی، کاهش ارزش یارانه نقدی شهروندان طی سالهای آتی نیز نگرانکننده نخواهد بود.
* کارشناس ارشد اقتصاد
ارسال به دوستان
به احترام تولید
صادق مفاخری: خروج برندهای لوازم خانگی کرهجنوبی از بازار لوازم خانگی که بیش از 60 درصد بازار لوازم خانگی ایران را در اختیار داشتند، ابتدا این صنعت را با مشکلاتی در طرف عرضه مواجه کرد اما با حضور و مقاومت تولیدکنندگان داخلی در سالهای اخیر، بهرغم مشکلاتی همچون تحریمهای ظالمانه آمریکا و ناتوانی در تامین مواد اولیه، تهدیدها تبدیل به فرصت و زمینهساز رشد این صنعت شد.
با این وجود خبر ورود مجدد لوازم خانگی برندهای کرهای الجی و سامسونگ باعث نگرانی واردات بیرویه این دو برند در چند وقت اخیر شد که میتوانست تمام دستاوردهای 2 سال گذشته را به نابودی بکشاند که با دستور و درایت رهبر معظم انقلاب جلوی واردات محصولات کرهای به کشور گرفته شد. این اقدام نهتنها سیگنالی به عنوان حمایت از صنعت لوازم خانگی ایرانی بود، بلکه این نکته را هم یادآور شد که کشور از صنعت داخلی در شرایط مختلف حمایت میکند و در راستای توسعه صنعت گام برمیدارد؛ مسیری که بسیاری از کشورهای جهان از جمله آلمان و همین کرهجنوبی برای صنعت خود طی کردند.
سال 99 بر اساس اطلاعات اداره کل دفتر لوازم خانگی وزارت صمت، شاهد رشد ۷۱ درصدی صنعت لوازم خانگی و شکستن رکورد تولید داخلی صنعت لوازم خانگی با تولید بیش از ۱۵ میلیون محصول بودیم و همچنین در تولید بخش زیادی از این محصولات به خودکفایی رسیدیم. با این حال به نظر میرسد کرهجنوبی که بدعهدی خود را طی سالهای گذشته ثابت و پولهای ایران را بلوکه کرده است، همچنان در تلاش برای ورود مجدد به بازار جذاب ایران است. مانند بسیاری از صنایع، صنعت لوازم خانگی نیز در روزهای تشدید تحریمهای ظالمانه آمریکا دست از تولید نکشید و با ارتقای کیفیت و افزایش داخلیسازی، توانست با اعتماد به جوانان متخصص ایرانی، نیاز بازار داخل را تامین کرده و به سمت افزایش تولید و صادرات به بازارهای منطقه برود.
برآوردها نشان میدهد تولید لوازم خانگی در کشور از ارزبری 3 میلیارد دلاری در این بخش جلوگیری کرده است. از طرفی این صنعت باعث اشتغال بیش از 300 هزار نفر به طور مستقیم شده است که با برنامهریزی و رفع موانع تولید از سوی مسؤولان، با توجه به ارتباط گستردهای که با دیگر بخشهای صنعت دارد میتواند باعث رشد اقتصاد ملی و تحقق اقتصاد مقاومتی شود.
تشدید تحریمهای آمریکا و خروج برندهای کرهای، در کنار نوساناتی که در بازار لوازم خانگی به وجود آورد، زمینهساز پیشرفت این بخش از صنعت شد به طوری که شاید طی 2 دهه گذشته هیچ کس فکرش را نمیکرد تولیدکنندگان لوازم خانگی داخلی بتوانند به این حد از پیشرفت در مدت زمان کوتاهی برسند که پیشبینی صادرات 300 میلیون دلاری و ورود به بازارهای جهانی نشاندهنده موفقیتهای به دست آمده است. با این وجود ورود مجدد برندهای کرهای که در روزهای سخت تحریم، بازار ایران را بدون هیچ تعهدی رها کردند، میتواند مانند سالهای گذشته ضربه بزرگی به تولیدکنندگان داخلی وارد کند. در این شرایط مسؤولان باید با مدیریت واردات و مبارزه با قاچاق کالا، سیاستها و قوانین حمایت از تولید داخل را به مرحله اجرا و ارزیابی برسانند.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد؛ بازپسگیری محموله نفتخام سرقتشده توسط آمریکاییها چگونه منجر به تضعیف ساختار تحریمها علیه ایران و تقویت ابتکارها برای دور زدن تحریمها میشود
تضمین فروش بیشتر نفت
ایران با تحقیر نیروی دریایی آمریکا، امنیت مسیرهای دور زدن تحریمها را برجسته کرد
گروه سیاسی: اقدام نیروی دریایی سپاه پاسداران در ناکام گذاشتن نقشههای ایالات متحده آمریکا علاوه بر بازتابهای گستردهای که در میان محافل خبری داشت، دارای پیامها و هشدارهایی به دشمنان ایران بود. به گزارش «وطنامروز»، روز چهارشنبه بود که خبر توقیف یک نفتکش با پرچم ویتنام به نام SOTHYS توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر شد که این عملیات به تقابل نیروهای سپاه با ناوگان نیروی دریایی ارتش ایالات متحده آمریکا منجر شد و در نهایت طرف ایرانی توانست با منفعل کردن کشتیهای آمریکایی، به مقصود خود برسد. لازم به ذکر است قبل از عملیات مذکور، آمریکاییها با توقیف یک نفتکش ایرانی، محموله نفتی آن را در نفتکش ویتنامی تخلیه کرده بودند و قصد هدایت آن به مسیر دیگری را داشتند. نیروهای آمریکایی با تعداد قابل توجهی از یگانهای دریایی و هوایی قصد دخالت و جلوگیری از توقیف نفتکش حامل محموله سرقت شده را داشتند که با قاطعیت و اقدامات رزمندگان نیروی دریایی سپاه، در دست یافتن به هدفشان ناکام ماندند. جمهوری اسلامی ایران با اجرای عملیات قاطع در بازپسگیری محموله سرقتشده خود در 3 سطح پیامهای جداگانهای به دشمنان کشور بویژه آمریکا و اسرائیل فرستاد.
در نخستین سطح، ایران با نشان دادن قاطعیت مثالزدنی از خود در عملیات آزادسازی نفتکش که تا مرز درگیری نظامی با طرف آمریکایی پیش رفت، به دشمنان خود این پیام را صادر کرد در امر افزایش فروش نفت به مشتریهای خود و دور زدن تحریمهای غیرقانونی ایالات متحده و به طور کلی صیانت از منافع حیاتی کشور به هیچوجه کوتاه نخواهد آمد. جمهوری اسلامی ایران همچنان با اقدامات خود بر ظالمانه و غیرقانونی بودن این تحریمها تاکید میکند. فروش نفت ایران از زمان شروع تحریمهای یکجانبه از سمت آمریکا کاهش بسیار شدیدی یافت اما این روند تا حد بسیار زیادی طی ماههای اخیر تغییر کرده و منابع غیررسمی از فروش بیش از یک میلیون بشکه نفت توسط ایران خبر میدهند. آمریکاییها با ربودن محموله نفتی ایران در آبهای دریای عمان این توطئه را در ذهن داشتند که مسیرهای فروش نفت خام کشورمان را ناامن کرده و بدین وسیله روند افزایشی فروش را دچار خدشه کنند.
اما همه چیز به همین ختم نمیشود؛ در سطح بعدی جمهوری اسلامی ایران با نشان دادن اقتدار خود در خلیجفارس و دریای عمان این نکته را به دیگران متذکر شد که موثرترین قدرت در این منطقه ایران است و باقی بازیگران این دو دریا در حاشیه قرار دارند. طبیعتا قدرت اول دریایی خلیجفارس و دریای عمان هر زمان که اراده کند توانایی دارد عبور و مرور در این نقطه استراتژیک جهان را با اختلال روبهرو کند. بنابراین به تبع به خطر افتادن منافع جمهوری اسلامی ایران، منافع کشورهای دیگر حاشیه خلیجفارس به همراه متحد اصلی آنان یعنی ایالات متحده آمریکا و به طور کلی امنیت انتقال انرژی از این مسیر که بیشترین درصد از سوخت جهان را تامین میکند به طور جدی خدشهدار خواهد شد.
و در آخرین سطح، یعنی سطح سوم پیامها، رژیم صهیونیستی مخاطب قرار میگیرد. این رژیم طی ۲ سال گذشته چندین بار اقدام به خرابکاری در کشتیها و نفتکشهای متعلق به جمهوری اسلامی ایران کرده است، البته این اقدامات خرابکارانه با واکنشهای درخوری نیز از سوی ایران روبهرو بوده تا این ذهنیت در مقامات صهیونیست شکل نگیرد که ایران در موضع انفعال قرار دارد، بنابراین در برابر تهدیدات اقدامی نخواهد کرد. اقدام اخیر ایران در صیانت از منافع خود که با تحقیر نیروی دریایی ارتش پرادعای ایالات متحده آمریکا همراه بود، به صهیونیستها میفهماند ایرانی که میتواند حتی با دخالت آمریکا ماموریتهای دریایی خود را با موفقیت به انجام برساند، پس در تقابل دریایی با قدرتی به مراتب ضعیفتر از آمریکا، مانند اسرائیل نیز کار دشواری پیش روی خود نخواهد دید و این رژیم را در حد خود به حساب نمیآورد. همچنین این هشدار را هم میدهد که در صورت تکرار خرابکاریهای رژیم صهیونیستی پاسخ بعدی ایران شدیدتر خواهد بود.
با توجه به نکات ذکر شده، این نتیجه حاصل خواهد شد که عملیات چندوجهی و پیروزمندانه ایران، به 6 ساعت محدود نشده و تبعات، پیامها و هشدارهای نهفته در آن موضع جمهوری اسلامی ایران را ارتقا خواهد داد.
* بازتاب شکست دزدی دریایی آمریکا در رسانههای خارجی
عملیات مقتدرانه نیروی دریایی سپاه پاسداران برای مقابله با دزدی دریایی آمریکا بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای و بینالمللی داشت. در آلمان یک رسانه در تیتر خود از تعبیر «دزدان دریایی» برای تفنگداران آمریکایی استفاده کرد. رسانه «آراندی» آلمان درباره اقدام نیروی دریایی سپاه پاسداران در نجات یک نفتکش از دست تفنگداران آمریکا تیتر زد: «[ایران نفتکش خود را] از چنگ دزدان دریایی آمریکایی نجات داد». «اشپیگل» نیز به این خبر پرداخت و نوشت: «ایران آمریکا را به کشتیربایی متهم میکند، پنتاگون تکذیب میکند».
اغلب رسانههای فرانسوی نیز به بازتاب عملیات سپاه پاسداران پرداختند. نشریه «لوفیگارو بینالملل» از تیتر «ایران از توقیف نفتکش خود توسط ناوهای آمریکایی جلوگیری کرد» استفاده کرد. شبکه خبری فرانس۲۴ در بخشهای مختلف ضمن پخش تصاویری از عملیات موفقیتآمیز نیروهای سپاه پاسداران و نفوذ به داخل نفتکش متخلف و حضور ناوهای آمریکایی اعلام کرد کشتیهای گشتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک مانور بسیار خطرناک مقابل ناوهای آمریکایی، نفتکش این کشور را نجات دادند. رادیو فرانسانفو نیز در بخشهای خبری خود با عنوان رویارویی نیروی دریایی سپاه با ناوهای آمریکایی برای نجات نفتکش ایرانی در دریای عمان به این رویداد حساس و مهم پرداخت. فرانسوست هم نوشت: تکاوران نیروی دریایی سپاه پاسداران در یک عملیات متهورانه مقابل ناوهای آمریکایی از توقیف نفتکش ایران جلوگیری کردند. از دیگر رسانههای فرانسوی که به این موضوع پرداختند میتوان به لو پاریزین، مدیاپارت، لو پوان و رادیو بینالملل فرانسه نیز اشاره کرد که با تیترهای مشابهی این رویداد مهم را بازتاب دادند. رسانههای لبنان هم از این اتفاق متاثر شد. هشتگ «حرس - الثوره – الاسلامیه» (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در دفاع از اقدام سپاه به ترند فضای مجازی لبنان تبدیل شد. شبکههای تلویزیونی المنار و المیادین و روزنامههای الاخبار، الدیار، البنا و سایر نشریات فضای مجازی در این کشور از جمله پایگاه خبری العهد این رویداد مهم را پوشش دادند.
روزنامهها و شبکههای خبری و مجازی پاکستان هم حضور پررنگی در این ارتباط داشتند. روزنامه پرتیراژ داوننیوز پاکستان در گزارش خود نوشت: «اقدام بموقع و مقتدرانه نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تلاش نیروی دریایی آمریکا برای سرقت نفت ایران در دریای عمان را شکست داد». شبکه خبری جیونیوز نیز نوشت: «نیروی دریایی ایران با اقدام بموقع، کشتی دزدیده شده را به آبهای ایران بازگرداند». پایگاه خبری اکسپرستریبون، دیگر رسانه پاکستانی بود که به این واقعه پرداخت. این پایگاه خبری نوشت: «ایران بارها به آمریکا درباره فعالیتهای نظامی در خلیجفارس هشدار داده و گفته است نیروی دریایی سپاه پاسداران برای امنیت عبور کشتیهای ایرانی و مبارزه با قاچاق سوخت، گشتزنیهای خود را افزایش داده است».
رسانهها و شبکههای اجتماعی در جمهوری آذربایجان نیز با انعکاس گسترده عملیات موفق نیروهای سپاه پاسداران در مواجهه با دزدان دریایی آمریکایی اعلام کردند: ایران، کنترل نفتکش خود را در مقابله با آمریکا به دست گرفت. تیوی مساوات (پخش اینترنتی روزنامه مساوات) اعلام کرد: هجوم آمریکا برای به دست گرفتن نفتکش ایرانی در دریای عمان ناکام ماند.
ارسال به دوستان
سخنگوی سازمان انرژی اتمی: ذخایر اورانیوم 20درصد از ۲۱۰ کیلو عبور کرده و تولید اورانیوم 60 درصد به ۲۵کیلو رسیده است
اورانیومهای بازدارنده
کمالوندی: غیر از کشورهای دارای سلاح هستهای، هیچ کشوری قادر به تولید این میزان اورانیوم 60 درصد نیست
گروه سیاسی: سخنگوی سازمان انرژی اتمی در نمایشگاه دستاوردهای صنعت هستهای کشور تحت عنوان «در مسیر پیشرفت» به تشریح آخرین وضعیت ذخایر غنیسازی اورانیوم کشورمان پرداخت. به گزارش «وطنامروز»، بهروز کمالوندی در این راستا بیان کرد: پیشرفتهای این صنعت در چرخه سوخت هستهای از مرحله اکتشاف، استخراج، تبدیل، غنیسازی، تولید سوخت تا مدیریت پسماند و همچنین تسلط بر انواع لیزر و فناوری کوانتوم چشمگیر و معجزهوار است. این صنعت بالنده و رو به جلو حرکت میکند. ما مدتی محدودیت داشتیم اما خوشبختانه با قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی دست و بالمان باز شد. طبق قانون از ما ۱۲۰ کیلو ۲۰ درصد خواستند، در حالی که الان از ۲۱۰ کیلو عبور کردهایم. تاکنون ۲۵ کیلو ۶۰ درصد تولید کردهایم که به استثنای کشورهای دارای سلاح هستهای هیچ کشوری قادر به تولید آن نیست. کمالوندی با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری بر موضوع هستهای به عنوان حوزه اقتدار، گفت: ما هر چه در فناوریهای پیشرفته مثل هستهای، نانو و... دستاورد و توانمندی داریم، مثل سلاح است و بازدارندگی ایجاد میکند. در این صنعت، کیفیت ۲۰ درصد از دیگر صنایع بالاتر است. یعنی باید ۱۲۰ درصد به آن اطمینان داشته باشید. به همین دلیل خواستند آن را از ما بگیرند اما اعتراف کردند که دیگر نمیتوانند. در این سازمان هر چه اراده کنیم انجام میدهیم. معاون امور بینالملل، حقوقی و مجلس سازمان انرژی اتمی ایران همچنین در حاشیه این مراسم، در مصاحبه با خبرنگاران اظهار داشت: به خاطر مسائل مذاکراتی برجام به عقب رفتیم اما وقتی اراده شد رو به جلو برویم، دیدید با چه شتابی رو به جلو حرکت کردیم و تکالیفی را که قانون مشخص کرده بود بسیار بالاتر از انتظارات انجام دادیم. صنعت هستهای صنعتی قوی و مایه اقتدار، افتخار و غرور کشور است. کشورهای استکباری الان اذعان کردهاند که دیگر نمیتوانند این صنعت را از جمهوری اسلامی ایران بگیرند. سخنگوی سازمان انرژی اتمی همچنین درباره روند مذاکرات هستهای گفت: مسؤولیت مذاکرات بر عهده وزارت امور خارجه است و سازمان انرژی اتمی فقط به موضوعات فنی ورود میکند. کمالوندی درباره برگزاری نمایشگاه صنعت هستهای گفت: ما یکی از بهترینهای دنیا در این صنعت هستیم. ما در بخشهای مختلف انرژی، پزشکی و بهداشت، کشاورزی و شیلات فعال هستیم. فقط در حوزه پزشکی بیش از یک میلیون نفر از هموطنان از رادیوداروهای این صنعت استفاده میکنند. تولید برق هستهای را داریم. برای تولید برق هستهای و تولید رادیوداروها در رآکتورها، سوخت هستهای نیاز داریم که چرخه آن را از اکتشاف و استخراج و غنیسازی گرفته تا پسماندی که طی آن باید سوخت مصرف شده به نحو مناسبی نگهداری شود، در اختیار داریم. ما امروز در گداخت، لیزر، تولید دوترهها و آب سنگین و کوانتوم پیشرفتهای بسیار زیادی داریم. صنعت هستهای صنعت بسیار گستردهای است. صنعت هستهای ما قابل مقایسه با دیگر صنایع هستهای در دنیا نیست. شاید کشورهای دیگر یک یا 2 بخش را داشته باشند اما ما در همه بخشها بدون کمک خارجی پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم. در شرایطی که زمان نخستین دور مذاکرات احیای برجام میان ایران با 1+4 در دولت سیزدهم توسط ایران تعیین شد و معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان اعلام کرد مذاکرات وین با هدف لغو تحریمهای غیرقانونی آمریکا علیه ایران، از دوشنبه هشتم آذرماه آغاز خواهد شد، توسعه برنامه رو به جلوی هستهای ایران اصلا خبر خوبی برای طرف غربی که مولفه «زمان» را علیه خود میبیند، نیست. گامهای اخیر ایران در وضعیت هستهای به تکمیل چرخه «بازدارندگی هستهای» کمک کرده و همین امر میتواند برگ برنده ایران و دست پر کشورمان در میز مذاکرات آتی باشد که تا ماه آینده در وین چیده خواهد شد. «وطنامروز» که پیش از این داراییهای جدید هستهای را بازیابی «درهای غلتان» نامیده بود در بخشی از گزارش خود در تاریخ 19 مهرماه نوشته بود: «بازگشت به نقطه اقتدار هستهای در مقطع کنونی پس از تحمیل هزینههای گزاف و بعضا جبرانناپذیری که در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی به واسطه راهبرد پراشتباه و نگاه غیرملی دولتهای یازدهم و دوازدهم در 8 سال گذشته شکل گرفت، مؤلفههای متغیر پیرامون برجام را به نفع کشورمان گستردهتر کرده است. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا پس از رایزنی برجامی با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت: با توجه به فعالیتهای هستهای ایران که ناسازگار با تعهدات برجامی و محدودیتهای برجام برای چرخش سانتریفیوژهای پیشرفتهتر است و اورانیوم را تا ۲۰ درصد و حتی ۶۰ درصد غنیسازی میکند، ما روزبهروز بیشتر به نقطهای نزدیک میشویم که بازگشت مجدد به تعهدات برجامی دیگر مزایای این توافق (برجام) را احیا نمیکند. تثبیت توسعه برنامه هستهای و شتاب بخشیدن به آن به عنوان تولید قدرت ملی، نهتنها بازدارندگی کامل را برای کشور به ارمغان میآورد که همان دارایی گرانبها و در غلتانی است که پشتوانهای قوی برای قرار گرفتن پشت هر میز مذاکرهای است».
* تضعیف نظارت آژانس بر تأسیسات هستهای ایران
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز پنجشنبه در مصاحبه اختصاصی با شبکه خبری سیانان مدعی شد فعالیتهای نظارتی آژانس در ایران تضعیف شده و با دشواری پیش میرود. رافائل گروسی در این باره به سیانان گفت: نظارت ما بر تأسیسات هستهای ایران تضعیف شده و این یک واقعیت است. دسترسی ما به تأسیسات هستهای ایران باید در حدی باشد که با چنین برنامه پیچیده و پیشرفتهای همخوانی داشته باشد. وی در ارتباط با وضعیت کنونی محدودیتهای برجامی در ایران اظهار داشت: ایران مدتها قبل از محدودیتهای توافق شده در برجام بر سر مقادیر اورانیوم غنیشده، میزان نگهداری آب سنگین، درصد غنیسازی و تعداد سانتریفیوژها عبور کرده است و اگر به یاد داشته باشید، این اقدامات در تلافی خروج دولت رئیسجمهور ترامپ از برجام انجام شد. نکته مثبت این بود که آنها گفتند آماده بازگشت [در صورت لغو تحریمها] هستند. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به سؤالی درباره تلاش غربیها برای گنجاندن بندهای جدید به برجام به سیانان گفت: «این مسائل اصلا به ما مربوط نمیشود. ما با مسائل صرفا هستهای کار داریم». گروسی درباره سفرهایش به ایران برای گفتوگو با مقامات ایرانی نیز اظهار داشت: از زمانی که دولت جدید در ایران کار را آغاز کرده است، من یک بار به این کشور سفر کردهام. من گفتوگوهای فنی با آنها داشتم و درباره اینکه تعاملات سیاسی داشته باشیم، یکدیگر را بیشتر بشناسیم و به اعتماد متقابل برسیم، اتفاق نظر داشتیم.
ارسال به دوستان
بازدید رئیس قوهقضائیه از انبار مرکزی سازمان اموال تملیکی در تهران
ضربالاجل درباره کالاهای دپوشده
حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای صبح روز گذشته در بازدید ۳ ساعته از انبار مرکزی جمعآوری و فروش اموال تملیکی در تهران، در جریان عملکرد و مسائل و مشکلات این مجموعه قرار گرفت. رئیس دستگاه قضا در نشست با مسؤولان سازمان جمعآوری و فروش اموال تملیکی و مسؤولان سازمان تعزیرات، وضعیت انبارهای اموال تملیکی را ناگوار و غیرقابل تحمل توصیف و ضربالاجلی 2 هفتهای برای تعیینتکلیف این انبارها تعیین کرد. وی با بیان اینکه «همه ما در قبال حفظ و نگهداری اموال مردم مسؤولیت داریم» اظهار داشت: وضعیت انبارهای اموال تملیکی برای مردم غیرقابل تحمل است و باید فوراً به این وضعیت سر و سامان داده شود و قوهقضائیه هم برای کمک به حل این مشکل آمادگی دارد.
محسنیاژهای با اشاره به مشکلات قانون فعلی نیز متذکر شد: الان در قانون برخی اجناس که وارداتی هستند و حکم شرعی میخواهند، بعد از صدور حکم هم اگر کسی این اجناس را بخرد باید تضمین داده شود که حتما صادرات انجام دهد. این تضمین گاهی حتی تا ۱۰ برابر ارزش کالاست؛ با این وضعیت و شروط کسی نمیآید آن را بخرد که باید برای این مسأله تدبیر شود. رئیس قوهقضائیه با اشاره به گلایههای مسؤولان و کارکنان سازمان اموال تملیکی برای نبود اعتبار و انبار مناسب برای نگهداری کالاها، تصریح کرد: حل این مسأله نیازمند یک کار فوقالعاده است و با اقدامات معمولی شدنی نیست.
وی با اشاره به اظهارات مسؤولان سازمان اموال تملیکی درباره بلاتکلیفی 2 هزار پرونده در سازمان تعزیرات حکومتی و لزوم صدور احکام قضایی برای تعیینتکلیف برخی کالاها، به مسؤولان تعزیرات و حوزه ریاست قوهقضائیه دستور داد این موضوع را با فوریت پیگیری کنند. محسنیاژهای با تأکید بر اینکه ممکن است در این زمینه قانونگذاری نیاز باشد که باید موضوع را از طریق دولت و مجلس پیگیری کرد تا قوانین جامعتر شود اما در عین حال متذکر شد با همین قوانین فعلی هم میشود بهتر از روند موجود عمل کرد. وی نحوه نگهداری کالاها در انبارهای سازمان اموال تملیکی را غیراستاندارد خواند و با بیان اینکه وضعیت سازمان اموال تملیکی بعد از ۳۰ سال فعالیت از سال ۷۰ تاکنون رضایتبخش نیست، نسبت به اجرایی نشدن راهاندازی کامل سامانههای لازم برای ثبت و نگهداری کالاهای قاچاق و توقیفی ابراز گلایه کرد.
ارسال به دوستان
در سفر استانی سمنان درباره توقیف نفتکش متخلف مطرح شد
قدردانی رئیسی از سپاه
گروه سیاسی: رئیسجمهور روز پنجشنبه در جریان نهمین سفر استانی خود راهی سمنان شد. حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در بدو ورود به این استان در جمع خبرنگاران درباره اهداف این سفر گفت: قبل از انجام این سفر مشکلات و کمبودهای استان سمنان در حوزههای مختلف مورد بررسی کارشناسی قرار گرفته است و در جریان این سفر مصمم هستیم در جلساتی با مسؤولان مربوط و فعالان اقتصادی تصمیمات روشنی را برای رفع مشکلات استان سمنان اتخاذ کنیم.
حضور در سیاه چادر عشایر سنگسری و بازدید از کارخانه تولید لوازم خانگی سنگرکار و کارخانه تعطیل شده پاکریس از دیگر برنامههای رئیسجمهور بود. رئیسی در ادامه با حضور سرزده در میان اجتماعکنندگان مراسم یومالله ١٣ آبان در سمنان با گرامیداشت روز استکبارستیزی گفت: سابقه دشمنی آمریکا با مردم ایران ۴۰ ساله نیست، بلکه این دشمنی، بیش از ۷۰ ساله است؛ با این تفاوت که در 30 سال اول، آمریکا با کودتا و حمایت از حاکمان دستنشانده در چپاول منافع ملت ایران موفق میشد اما در ۴۳ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیروز میدان مقابله با دشمنیهای بیپایان آمریکا، ملت ایران بوده است. رئیسجمهور در جمع مردم سمنان در مصلای این شهر، با بیان اینکه ۱۳ آبان، یادآور پرچمداری امام در مبارزه با استکبار خارجی و استبداد داخلی است، گفت: مردم ایران همواره اقدامات مداخلهگرانه و قلدرمآبانه آمریکاییها در منطقه از جمله رفتار اخیر آنها را تقبیح کردهاند و همواره قدردان پاسخهای هوشمندانه و مقتدرانه پاسداران غیور مرزهای عزت و استقلال کشور هستند. رئیسجمهور همچنین با اشاره به تعیین تاریخ آغاز مذاکرات درباره رفع تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران گفت: مذاکره مدنظر ما، یک مذاکره نتیجهمحور است و ما به هیچ عنوان از خواسته بحق ملت ایران یعنی رفع تحریمهای ظالمانه کوتاه نخواهیم آمد. وی ادامه داد: همانطور که ایران پیشتر اعلام کرده است، میز مذاکره را ترک نمیکنیم اما در مقابل زیادهخواهیها هم که منجر به تضییع منافع ملت ایران میشود، ایستادگی میکنیم. رئیسی با تاکید بر اینکه از منافع ملت ایران به هیچ عنوان عقبنشینی نخواهیم کرد، گفت: همزمان، هم رفع تحریمها و هم خنثیسازی تحریمها را را دنبال میکنیم. رئیسجمهور در ادامه در دیدار نخبگان، علما، خانواده شهدا و ایثارگران و جمعی از اقشار مختلف مردم استان سمنان برونرفت از مشکلات موجود کشور را امکانپذیر و دستیافتنی دانست و گفت: امروز کشور برای عبور از مشکلات نیازمند کار جهادی و منسجم است و این کار را امکانپذیر میدانم، چرا که از اصحاب «ما میتوانیم» هستیم. رئیسی ادامه داد: همچنان که قدرت نظامی میتواند در مقابل استکبار بازدارندگی ایجاد کند تا دشمنان نتوانند توطئه کنند، همزمان تلاش در بخش اقتصاد و کشاورزی نیز میتواند به استقلال کشور کمک کند. وی افزود: امروز تولیدگران، فعالان حوزه اقتصادی، کارگران و کشاورزان هر چقدر در جهت استقلال کشور در حوزه تولید کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم تلاش میکنند در حقیقت در مسیر مقابله با استکبار قرار دارند.
ارسال به دوستان
سرلشکر سلامی در مراسم بزرگداشت 13 آبان با اشاره به مقابله با سرقت نفتی آمریکاییها:
ایران لنگرگاه امنیت منطقه است
گروه سیاسی: فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پنجشنبه در مراسم 13 آبان، روز ملی استکبارستیزی که در مقابل لانه جاسوسی سابق آمریکا در تهران برگزار شد، اظهار داشت: امروز برای ملت ایران روز پیروزی بزرگی است، غلبه بر بزرگترین امپراتوری تاریخ بشر یعنی آمریکا. سرلشکر حسین سلامی با اشاره به جنگافروزی آمریکا در جهان، گفت: بیش از 40 جنگ بزرگ در 40 نقطه جهان محصول سیاست آمریکا در عالم است. آمریکا علیه اروپا، آفریقا، آمریکای جنوبی، شرق دور، خاورمیانه و روسیه در همه جا جنگیده است. بیش از 8 میلیون کشته محصول جنگهای مستقیم آمریکاست. بیش از 200 مداخله در امور داخلی کشورها در حد کودتا، تحریم اقتصادی، جنگ نظامی و فتنههای داخلی محصول سیاست ابرقدرتی است که در طول تاریخ حیات سیاسی خود اراده کرده بوده با گسترش قدرت نظامی، اهداف سیاسی را دنبال کند. 750 پایگاه نظامی آمریکا در جهان هر کدام با دایرهای از یک تأثیر سیاسی تلاش کرده است تا سیطره سیاسی فراگیر را در جهان ایجاد کند. فرمانده کل سپاه با اشاره به ماجرای مواجهه نیروی دریای سپاه با سرقت نفتی آمریکاییها در دریای عمان، تاکید کرد: آنچه در هفدهم ربیعالاول اتفاق افتاد و روز چهارشنبه اخبار آن منتشر شد، گواه صادقی است از اینکه فرزندان این ملت در مقابل هر قدرتی که بخواهد به منافع آنها آسیبی بزند، جوانمردانه، مومنانه، شجاعانه و با صلابت میایستند. سلامی ادامه داد: دیروز(چهارشنبه) خبر بزرگی منتشر شد؛ آمریکاییها در صحنههایی از تروریستها حمایت میکنند و در صحنههایی از سارقان بینالمللی نفت. آنها آمده بودند نفت ما را به سرقت ببرند و ما بر اساس سناریویی دقیق تشخیص دادیم که اگر این کشتی را تصرف کنیم، آمریکاییها مداخله خواهند کرد؛ این پیشبینی شده بود. بچههای ما همه احتمالات را سنجیده بودند. شما گامهای محکم فرزندانتان را وقتی سوار بالگرد میشدند، دیدید. اینها تکثیر شدههای روح بلند حاج قاسماند. حاج قاسم تکثیر شد و همه اینها قاسم بودند. با همان عشق و شوق و شور برای دفاع از منافع ملت به میدان رفتند. فرمانده کل سپاه گفت: به هر شکل آمریکاییها در حمایت از غاصبان نفت به صحنه آمدند ولی شما آرامش، وقار و صلابت را دقیقا از صفحات تلویزیون در قامت و شاکله فرزندانتان دیدید. خداوند چه سکینتی بر قلوب این مجاهدان فیسبیلالله نازل کرده بود که اینچنین در میدان مواجهه و برخورد، در اوج آرامش در قلب حادثه بودند. وی با بیان اینکه این مواجهه شکوه ایمان را نشان داد، افزود: اینها چند سپاهی نبودند، نمادهای درخشش ایمان این ملت بودند که اینچنین برای این ملت افتخار آفریدند. ما به همه میگوییم درباره ایران محاسبات خود را اصلاح کنند؛ قدرت این ملت و عظمت او را به رسمیت بشناسند، ما گفتهایم که لنگرگاه امنیت این منطقه هستیم و به همسایگانمان هم میگوییم که نیازی نیست برای برقراری امنیت از کسانی کمک بگیرید که از تامین امنیت خود ناتوانند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|